بررسی

یادداشت هایی در روابط بین الملل و غرب آسیا

بررسی

یادداشت هایی در روابط بین الملل و غرب آسیا

طبقه بندی موضوعی

ایده آلیسم ظریف

يكشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۴، ۰۸:۳۲ ب.ظ

ظریف

انفعال دستگاه سیاست خارجه موضوعی است که پس از اعدام آیت الله نمر و حمله به سفارت عربستان درتهران  بشدت پررنگ شده آن هم نه تنها در محافل سیاسی بلکه در سطوح مختلف جامعه ایرانی.

اکنون که این مسئله برکسی پوشیده نیست سوال مهمتری که مطرح می شود اینست که

 چگونه و چرا سیاست خارجه یک دولت تا این حد می تواند منفعلانه عمل کند.براستی چرا 

پس از این همه توهین وجنایت جناب وزیر خارجه می تواند برای عربستان احترام ویژه ای قائل

 شود. آیا سعودی ها هم می توانند با یک بمب کل سیستم دفاعی ما را نابود کنند؟ 

مسلما نه پاسخ به سوالاتی از این دست را باید در نوع نگاه سکانداران این عرصه نسبت به روابط بین الملل جستجو کرد...

انفعال دستگاه سیاست خارجه موضوعی است که پس از اعدام آیت الله نمر و حمله به سفارت عربستان درتهران  بشدت پررنگ شده آن هم نه تنها در محافل سیاسی بلکه در سطوح مختلف جامعه ایرانی.

اکنون که این مسئله برکسی پوشیده نیست سوال مهمتری که مطرح می شود اینست که چگونه و چرا سیاست خارجه یک دولت تا این حد می تواند منفعلانه عمل کند.براستی چرا پس از این همه توهین وجنایت جناب وزیر خارجه می تواند برای عربستان احترام ویژه ای قائل شود(1). آیا سعودی ها هم می توانند با یک بمب کل سیستم دفاعی ما را نابود کنند؟ مسلما نه پاسخ به سوالاتی از این دست را باید در نوع نگاه سکانداران این عرصه نسبت به روابط بین الملل جستجو کرد.به طور کلی دو نظریه رئالیسم(واقع گرایی) و ایده آلیسم (آرمانگرایی)در روابط بین الملل مطرح می شود برای روشن تر شدن بحث مختصری راجع به این دو دیدگاه توضیح می دهیم:

رئالیسم: روابط بین الملل  صحنه تضاد منافع و تعارض خواست ها و مبارزه دائمی واحدهای سیاسی برای کسب قدرت بیشتر و حفظ آن به هر طریق ممکن است.از نظر رئالیست ها صلح حاصل توازن قوا بین این واحدها است.(2)

ایده آلیسم: در این دیدگاه، محور اصلی مطالعه، زمینه های همکاری میان واحدهای سیاسی متفاوت است. بر این اساس، میان افراد و نیز جوامع انسانی پیوندهای مشترک اجتماعی و فوق ملی وجود دارد و در این روند مسئله برد و باخت مطرح نیست(3). این نوع نگرش به طبیعت بازیگران صحنه روابط بین الملل، ریشه در نظریات خوش بینانه کسانی مانند روسو دارد که به پاک بودن سرشت انسان و گرایش ذاتی وی به نیکی و فضایل معتقد بودند(4). براساس نظریه همکاری که مبتنی برهمین دیدگاه است همکاری بین کشورها در زمینه های مختلف عامل از بین رفتن اختلافات و سر آغاز همکاری گسترده ی آن ها است(5). شکل گیری اتحادیه اروپا,تشکیل ایالات متحده آمریکا و حتی فروپاشی شوروی نمونه های عینی از کاربرد این نظریه است.

ایده آلیسم ظریف:به نظر میرسد سیاست خارجی دولت یازدهم بر روی نظریه همکاری بنا شده و به شکلی کاملا افراطی آرمانگراست.برای نشان دادن این منظور به ذکر چند نمونه اکتفا می کنیم:

در زمینه هسته ای دولت اهمیت برجام را نه در رفع تحریم ها و یا چرخش چرخ سانترفیوژها بلکه در ساختن پلی برای در آغوش کشیدن قدرت های جهانی می داند « بحث ما فقط هسته‌ای نیست، این نیست که ما امروز موضوعی به نام هسته‌ای داریم و می‌خواهیم با دنیا مذاکره کنیم و این موضوع تمام شود، این "پله اول" برای رسیدن به بام تعامل سازنده با جهان است.»(6)

در رابطه با عربستان  شاهد اوج انفعال و واپس گرایی وزارت خارجه هستیم آنجا که پس از فاجعه منا محمد جواد ظریف ملتمسانه در مقابل امیر کویت زانو می زند تا شاید دری از دوستی و مهربانی از ریاض گشوده شود وبعد از آن همه تحقیر اظهار می کند :"ایران و عربستان منافع مشترک، چالش‌های مشترک و ویژگی‌های مشترکی مثل دین، تاریخ و جغرافیا دارند پس چرا نباید با هم همکاری کنیم... ما به بهبود روابط و دوستی با عربستان چشم دوخته‌ایم.  " (7) و اخیرا نیز عادل الجبیر وزیر خارجه عربستان را دوست خود خطاب کرده است!(8)

در نظر اینان چون تنش ذاتا چیز خوبی نیست و در مقابل همگرایی و تعامل قرار دارد کوچکترین رفتاری که تنش زا باشد نیز قابل قبول نیست حتی اگر رساندن کشتی حامل کمک های دارویی به مردم مظلوم یمن باشد.جان کری در این رابطه می گوید: "چند ماه پیش که یک محموله از سوی ایران راهی یمن بود، خیلی زود با همتای خود تماس گرفتم و گفتم که این امر می‌تواند باعث یک رویارویی جدی شود و ما آن را تحمل نمی‌کنیم. وی نیز در مدت‌زمانی بسیار کوتاه با من تماس گرفت و گفت قرار نیست این محموله به زمین برسد یا از آب‌های بین‌المللی خارج شود و بعد راهی کشور خودشان شد." (9)سخنانی که هیچگاه تکذیب نشد تا این بار یک ایرانی نه تنها تهدید شود بلکه تهدید را نیز بپذیرد.

جدیدترین مورد از این نوع دیپلماسی را میتوان در مذاکرات صلح سوریه مشاهده کرد آمریکایی ها میگویند در مورد سوریه کار به نقطه ی سرنوشت سازی رسیده که در آن یا آتش بس برقرار میشود و یا پلان بی اجرا میشود.که به احتمال زیاد منظور از پلان بی دخالت مستقیم نظامی تر کیه و عربستان در سوریه است.خب فکر می کنید وزارت خارجه ما کدام را انتخاب می کند آتش بس یا پلان بی؟ مسلما آتش بس.این در حالی است که آتش بس در شرایط فعلی که ارتش و نیروهای مردمی در حال پیشروی و تروریست ها رو به زوال اند بدترین گزینه خواهد بود و نتیجه ای جز تجدید قوای تروریست ها و به هم خوردن موازنه در عرصه ی میدانی سوریه نخواهد داشت.

ایده آلیسم کری:در طرف مقابل دولت اوباما نیز رویکردی ایده آلیستی را دنبال می کند.با این تفاوت که خود را از واقعیت ها برکنار نمی کند اگرچه صحنه ی روابط بین الملل را عرصه ی رقابت بر سر قدرت و کسب آن به هر طریق ممکن می داند اما این را نیز متوجه می شود که دشمنان خود  خصوصا آن هایی که صاحب ایدئولوژی قوی و انسجام درونی اند را جز با نزدیک شدن و دوستی با آن ها نمی توان از پای در آورد.لذا به خاطر همین در ابتدای دولت اوباما تصمیم به رست (reset) کردن روابط خود با روسیه می گیرد و مدتی بعد طرح انقلاب مخملی در روسیه را اجرا می کند که البته ناکام بود.ولی در اوکراین خنجر آمریکا از پشت بر گرده ی روسیه فرود آمد.در مصر با انقلاب این کشور همراه میشود و به اخوان المسلمین نزدیک.و در مصر شد آن چه نباید می شد.و در این آخر برای ایران و کوبا خواب می بیند.درمورد ایران می توان گفت به دنبال همان طرحی اند که در شوروی اجرا کردند شاهد اینکه هنری کسینجر وزیر خارجه سابق و مغز متفکر سیاست خارجه آمریکا بعد از توافق لوزان در یادداشتی مشترک با همکارش جرج شولتز  می نویسد:"توافق با ایران باعث می‌شود در 10 سال آینده آمریکا با ایرانی متفاوت و کمتر تهاجمی – یعنی کمتر انقلابی- مواجه باشد."(10)

در واقع دولت اوباما در جهان بینی سیاسی واقع گرا اما در تعیین اهداف و دنبال کردن آن آرمانگرا است و البته به نظر من توانسته از کمترین امکانات و در دوران ضعف آمریکا بیشترین نتیجه را عاید خود کند به این ایده آلیسم می توان گفت ظریف.

سخن پایانی:رویکرد آرمانگرایانه و تاحدودی متوهم دولت یازدهم تا این لحظه نتیجه عکس داده است.سیاست تنش زدایی منجر به تنش بیشتر و تهدید زایی در روابط منطقه ای شده در دولت قبل که مدام به تنش زدایی متهم می شد این مقدار تنش در روابط ایران و عربستان وجود نداشت.اشتباه اینجاست که این بزرگواران هر تنشی را غیر مطلوب می دانند در حالی که آن چیز که به طور ذاتی نا مطلوب است تهدید است نه تنش. وقتی که تنش منجر به تهدید زایی شود نامطلوب است آن هنگام که باعث دفع تهدیدات شود بسیار هم مطلوب است به طور مثال دستگیری ملوانان آمریکایی یک اقدام تنش آفرین بود ولی سایه تهدید را از سر کشور برداشت.در طرف مقابل تنش زدایی یکی ازعوامل سقوط قیمت نفت به زیر 30 دلار بوده است.تعامل و همکاری یک جاده دو طرفه است نه اینکه ما به طور یکجانبه اقدام کنیم تا شاید روزی روزگاری دشمنان سر عقل بیایند ، قدر خوبی های ما را بفهمند،شرمنده شوند و قدم در جاده دوستی گذارند مثل اتفاقاتی در برجام افتاد و امتیاز نقد در مقابل وعده ی نسیه واگذار شد.عملکرد این دوستان مرا یاد این جمله منتسب به عیسی مسیح علیه السلام می اندازد" هرکس به طرف راست صورتت ضربه زد طرف چپ را به هم به او نشان ده".

1-وطن امروز17/10/1394

2-عبدالعلی قوام ،اصول سیاست خارجی و سیاست بین الملل

3-همان

4- طلوع - پاییز 1386، شماره 23

5- محمد امجد، سیاست و حکومت در ایالات متحده

6- rajanews.com

7- entekhab.ir

8- وطن امروز25/11/1394

9- mashreghnews.ir

10- هفته نامه 9 دی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی