احمدی نژاد به جای احمدی نژاد
توصیه رهبر معظم انقلاب به عدم کاندیداتوری دکتر احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری سال آتی طی چند روز گذشته بازتاب های متفاوتی داشته است. برخی آن را به منزلهی پایان احمدی نژاد و انتخاب قطعی حسن روحانی در دور بعدی انتخابات تلقی کرده اند. برخی دیگر ناجوانمردانه خواستند آن را فراتر از توصیه و یک نهی جدی حکومتی جلوه دهند در حالی که رهبر انقلاب به صراحت فرمودند:"نمیگویم هم وارد نشو. امر و نهی نیست. حالا بعضی گفتند آقا دستور دادند، امر کردند، نه، گفتیم صلاح نمیدانیم". اما از همهی این ها که بگذریم این سوال مطرح است که چرا این توصیه صورت گرفته و فواید و ثمرات آن چه خواهد بود؟
-جلوگیری از ایجاد دوقطبی شدید: در پی حوادث سال 88 شکاف اجتماعی موجود در جامعهی ایرانی به بهانهی انتخابات فرصت بروز پیدا کرد و خسارات جبران ناپذیری به کشور وارد شد. این حوادث اگرچه ظاهری سیاسی داشت اما در بطن خود یک نشان دهندهی یک شکاف عمیق بود که می توانست مردم را رو در روی هم قرار دهد. همانطوری که رهبر انقلاب هم اشاره کردند ورود دکتر احمدی نژاد به عرصهی انتخابات می توانست این گسل را دوباره فعال کند. این البته به این معنی نیست که جریان انقلابی برای ایجاد نشدن اختلاف عرصه ی انتخابات را خالی بگذارد. علت این نهی به پتانسیل شخص دکتر احمدی نژاد برای ایجاد یک دوقطبی شدید و همچنین برنامه ریزی معاندان نظام برای حضور ایشان برمی گردد.
2-انتقال از دو قطبی احمدی نژاد-هاشمی به دو قطبی گفتمان انقلاب – گفتمان غربگرا: در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 دو قطبی عدالت خواهی- اشرافیت طلبی بر فضای انتخابات حاکم شد که نتیجهی آن پیروزی گفتمان عدالت بود. با این و به خصوص از سال 88 به بعد این دوقطبی جای خود را به دو قطبی احمدی نژاد-هاشمی که نماد های این دو گفتمان بودند عوض کرد. با عدم ورود احمدی نژاد به عرصه انتخابات این دو قطبی کاذب جای خود را به دو قطبی حقیقی گفتمان انقلاب- گفتمان غربگرا خواهد داد و از شخصیت زدگی جریان انقلابی جلوگیری می شود.
3-احمدی نژاد ها به جای یک احمدی نژاد: دکتر احمدی نژاد ثمرهی حرکت حزب الله و رویشی نو در عرصهی مدیریت کشور بود. هشت سال دولتهای نهم و دهم به همگان ثابت کرد که جریان حزب الله نه تنها برای اداره کشور دارای برنامه است. بلکه می تواند به نحو احسن امور کشور را اداره کند. اما چرا نباید به جای یک احمدی نژاد احمدی نژاد ها داشته باشیم؟ این توصیه فرصت بروز و ظهور احمدی نژادهای جدید را فراهم خواهد کرد.
4- سرخورده نشدن جریان انقلابی: در صورت ورود دکتراحمدی نژاد به عرصهی انتخابات و شکست در آن نیروهای انقلابی به شدت سرخورده می شدند.
5- رفع اتهام ولایت ناپذیری: نامهی دکتر احمدی نژاد در عمل به توصیهی مقام معظم رهبری مهر پایانی بر اتهام ولایت ناپذیری بود. اهمیت موضوع هنگامی مشخص می شود که نهی رهبر انقلاب یک نهی ولایی و حکومتی نبوده و از حد توصیه فراتر نرفته است. آنها که مرتب بر این طبل می کوبیدند امروز حجتی ندارند. این می تواند فضای بیشتری برای فعالیت احمدی نژاد در جریان انقلابی فراهم کند.
6-جلوگیری از شکاف در جریان انقلابی: با قوت گرفتن زمزمه ها برای حضور دکتر احمدی نژاد در انتخابات 96 اختلاف در سطح نخبگانی جریان انقلابی بالا گرفت. این توصیه می تواند به این اختلافات پایان دهد تا بیش از این انرژی این جریان بر سر مباحث بیهوده به هر نرود.
اکنون زمان پایان مشاجرات و شروع حرکتی جدید برای بازگشت به مسیر انقلاب است. بشتابید که فرصتها چون ابر بهاری میگذرند...